مدرسه ها واشده منشور پیدا شده
باحضور گام به گام مدرسه زیبا شده
کمک های گام به گام معلّم آشنا شده
وای گرفتاریا دوباره پیداشده
باز معلم اومد گف تمرینا روی میز
چشم بعضی بچه ها دوباره شد خیس خیس
راه افتاده دوباره یه فیلم هندی زیبا
که خندمون برسه به کل دنیایی ها
معلم شد دوباره عصبانی زود زود
کاشکی دوباره چاپ شه یه منشور خوب خوب
معلم داد زد و گفت که مشق امروزتون
بنویس اونرو سریع منشوری نیست بچه جون
همه بچه ها شاکی ز حرف استادشون
لج کردن وگرفتن کتک رو بی چک و چون
سبک خواندن حماسی است و بعد از خط ها کمی سبک خواندن تغییر میکند.
ای آل سعود نه آل شیطان
ای پست ترین خلقت انسان
شاید امروزمن قلم دارم به دستم
اما از دست سعودی من که خستم
فرمانده ی ما داد به تو هشدار
فرمان بدهد هستی تار و مار
نگاهم با نگاهت کرد برخورد
میخوام شعری بگویم نداره ردخور
سه روزه علافیم واسه عروسی
کی میکنه آخه این همه روبوسی
سرو بالا کنی آشنا قطاره
هوا خوبه که انگاری بهاره
بلندگو ها کمی بسیار بودند
همه آدم ها هم رقاص بودند
دلم تنگه واسه شاباش های توپ
یا که چلو کباب و کمی هم سوپ
برا زوج جوون امشب بهشته
آره اینه که رسم سرنوشته
حسن آقا کمی دستی به جیب کن
برای دلخوشی شاباش ردیف کن
آخ دلم تنگه واسه پنجاه هزاری
ردیف کن واسم از این پول قطاری
دوباره دلم گرفتو
دفترم رو باز کردم
دوس دارم جار بزنم که
عشقتو آغاز کردم
این دل داغ کلافه
که برم نذاشته آهی
میکنه برای این دل
همیشه اون پادشاهی
دل من که خیلی خونه
اینو خیلی خوب میدونه
که کاغذ دوای درده
دردشو اون خوب میدونه
دل من برای این شعر
سپری کرده زمانی
داغونه این دله خونم
منتظره که بیایی
آقا جون این دل داغم
غمی غیر تو نداره
کاشکی این جمعه خبرها
ظهور تو رو بیاره
توضیح کوتاه:
گروه هنری ستارگان شرق با امکاناتی کم همیشه توانسته با درخشش خود جهانیان را خیره کند.
توی آسیا تو ایران
توی این مهد دلیران
گروه ما هست که شیره
شیری که از رو نمیره
عاشق کار خودش هست
گرفته تاکسی دربست
میره این تاکسی همیشه
حتی اگه خورد به بنبست
اسم گروه ما ستارس
که توی مشرق نهفتس
ما ایم که توی مشرق
فقط ستاره هستیم
با این تلاش و کوشش
راه شکستو بستیم
توی این دنیا که پر از ظلم و فساده
یه آدمی هست خیلی خوب و ساده
آدم نگم فرشته ای حبیبه
برای درد من عجب طبیبه
نگم برای من بگم جهانی
عشقش شده سنبل دلربایی
معروفه اسمت تو خدای احساس
عشق منی آقام حضرت عباس
تقدیم به پسر عمه ی خوبم که واسه ی تولد من شعر گفت منم خواستم کمترنباشم
برای دیدن شعری که به برای من سروده شد اینجا را کلیک کنید.
اما شعر من:
سلامت میدهم فامیل خوبم
تولد تو شد من باید بخونم
سلامت میدهم با سین و صاد
مبارک باشدت این روز میلاد
سلامت میدهم با طعم انبه
مبارک باشدت ای پسر عمه
سلامت میدهم با طعم سنبل
برات چهچه زدم اینهو بلبل
باز قلم و کاغذ من چاق شد
باز سردر این دفتر من باز شد
باز چه گویم من از این سرنوشت
باز ببین این قلم من نوشت
وای ببین ای دل مجنون من
چه گفته ای،گل های یاس و سمن؟
باز تو گفتی و دلم ساز شد
از قضا عشق قلم آغاز شد
باز تو گفتی بنویس و بخوان
شده ای مثل قدیما تو خان
من که نگو پیرو حرفان تو
عاشق این درد دل ناب تو
در تو چگونه بود این سازها
با من بگو از خودت این رازها
من که ز تو خسته شدم گاهکی
ای دل من مگر تو از آهکی
ای دل سرگشته ی من شاد باش
از غم و از غصه ها آزاد باش
توی این دنیای رنگی
رنگایی به قشنگی
که قرمز برترینه
گل روی زمینه
سرور کیسه ها اون
دلبر و دلربا اون
اونه که بهترینه
قلب روی زمینه
اسم تیمش پرسپولیس
یه مرد آهنینه
لباسمون سرخ سرخ
این تیم برترینه
خونمون رو نگاه کن
شعارمون همینه
پرچمای سرخمون
میگه ای تیم آبی
این فکر برد رو نکن
ما ایم که قهرمانیم
