دفتر خاطرات

خاطرات من در قالب شعر،نوشته و داستان

دفتر خاطرات

خاطرات من در قالب شعر،نوشته و داستان

سلام

به محل درد دل های خسته دل خوش اومدید

اینجا مکانی برا نشر اشعار و نوشته های منه

ممنون که اینجا رو برای بازدید انتخاب کردید


اینستاگرام بنده:amini_originalpage

آخرین مطالب

۱۴ مطلب با موضوع «دل نویس» ثبت شده است

۲۱
دی

سلام بچه های بیان


ببخشید این چند وقت نیومدم


دلم براتون یه ذره شده بود


امتحانا که تموم شد خدا کارنامه رو به خیر کنه....

دقت کردم از وقتی دارم رمان مینویسم شعر گفتنم کم شده به همین دلیل رمان رو متوقف کردم تا یه شعر درست و حسابی بگم بعد دوباره رمان رو شروع کنم


وای تو این چن روز خیلی اتفاقا پیش اومد:)....

سلفی در مدرسه
عکس گرفتن از معلم

پیام دادن به معلم وسط کلاس

و...


فک کنم کلم باد کرده:)

یکی از بچه ها ارگ خریده استعدادم داره بهش گفتم گفته برا شعرات آهنگ میسازم...دعا کنید موفق بشیم


اشعار دلم گرفته و خدا... و شعر شب های خسته دل برای ساخت آهنگ به دوستم عماد شفیعی داده خواهد شد.....





زود برمیگردم....بای

  • محمد حسین امینی
۰۴
دی

#اولین_دکلمه_من



دلشاد دلشادم

بعد مدت زیادی

برای دقایقی که کنار تو بودم....

انگار دنیا در تصاحبم باشد

خنده های دلبرانه ات

آشوبی در دلم می انداخت

که از صد خوشی خوش تر بود

آشوب عشق

آشوب تو

در غرق چشمان زلال و زیبای تو

در عمق چشمان بی انتهای تو

چیزی خوش تر از زندگی میدیدم

ثانیه های با تو

درست که سریع گذشتند

اما در اعماق وجودم رخنه کرده

قلبم را به تلاطم انداختند

همان لحظاتی که چشمان تو

در چشمان من

خیره میشد

و با لبخندی 

قلبم را 

به کوبیدن بر دیواره سینه ام

اجبار میکردی

و مرا در عشق خودت غرق

این تویی که با نگاه معصومانه ات

مرا مجذوب خود کرده ای....

ای عزیز تر از جانم

و تمام دنیایم

و دلیل حرف هایم

ای که تو باعث شور من

و شعور من

و تلاش من

و امید من

و تمام دلیل من برای زندگی

برای آینده

برای هدفم

هدفی که خود تویی

چه با ساده ترین قلم و مرکب

و چه با پیشرفته ترین ابزار نوشتن

با خلوص نیت خود

روی دیوار قلبم سال هاست

که نوشته ام

عزیزم...دوستت دارم

آری...

دیشب یاخته به یاخته ی وجودم

این جمله را فریاد میزدند...

  • محمد حسین امینی
۰۱
دی

سلام

اولا آغاز دی به دانش آموزان تسلیت:(

بعد اومدم بگم از رمان خاطرات نازنین فقط دو قسمت دیگه مونده تا بخش اولش(خاطرات دانشگاه)تموم بشه و اینجا یه سوال میمونه...

آیا رمان دنیای وارونه رو ادمه میدم یا نه؟!


فعلا دنیای وارونم نمیاد!

قراره با یکی از نویسندگان توانمند بیان یه رمان مشترک بنویسیم....


هنوز براش اسم انتخاب نکردیم ولی تا هفته آینده قسمت اولش قرار میگیره چون الان داریم روش مانور میدیم که بدون کوچک ترین اشکالی بیاد داخل چون شخصیت های زیادی داره


فردا آزمون گزینه2 داریم که مثل همیشه نخوندم براش

شنبه هم امتحان ریاضی داریم به کمتر از بیست راضی نیستم تو ریاضی....پس:

ازتون التماس دعا دارم


خداحافظ....

  • محمد حسین امینی
۱۳
آذر

شرمنده چندوقتی دستم بند بود به وبلاگاتون سر نزدم

الانم به سختی اومدم شعرمو بزارمو برم

ان شاءالله فردا میام به وبلاگاتون سر میزنم

مدیونی اگه فکر کنی خرخونی میکنم

من امسال درسو بوسیدم گذاشتم کنار فقط هدف بالا ی14هه

*****************************

در گوشه ای نوشتم،از خون دل وصیت

پس کِی تمام گردد،بر خسته دل مصیبت

در دل هر کس فقط،خدا شاهد زجر است

این قلم رقاصه،عاجز به توصیف دست

حال با حالِ خراب دلم،مینوسم وصیت خود

اثر انگشتم به پای آن،حکم آن شیبه یک بارکُد

آری نوشته ام به ورق،حرف های این حقیرم را

مینویسم تا که پرگردد،عقده در محبت فقیرم را

مینویسم تا که در قلبم،پر شود جای انسان ها

هر کسی به هر سمتی،عقده دارد به دندان ها

کل این زندگی را من،میدهم بهر بوسه از رویش

بوسه از لبان رنگینش،فکر من همیشه در کویش

اما در تمام عمر اینجانب،حسرتش بر دلم مانده

در زمین و در زمان حتی،فاتحه ی من خوانده

خسته دل خسته اما من،رهسپارم به آینده

چشم به راه دیدن یار،عاشقِ همدم بنده


  • محمد حسین امینی
۰۲
آذر

"انتقاد ممنوع"


(کسایی که اومدن زیر این شعر انتقاد های بی سر و پا که اکثرا خصوصی ارسال میشه بزارن نخونن این شعرو)
(منظور اون کسایی بود که با هدف خاصی میان وبلاگم...همونا که سرشون برای در افتادن با من درد میکنه...همونا که 9 ماهی هست دارن اذیت میکنن...اگه اومدی بخونی و دوباره اذیت و دردسر نخون...چون اگه خوندید و اتفاقای 9 ماه پیش تکرار شد...میسپارمتون دست اون بالایی...همونی که آدمای مظلومی مثل من رو دوست داره...همونی که شاهد همه ی اتفاقای الکی و کاهی که کوه شد بود...الله و اعلم...)

بالا نوشت:بعضی وقتا میگم کاش بعضیا آدرس وبلاگمو نداشتن...خدا رو چه دیدی شاید عوضش کردم...


در دل و ذهن و تقدیرم،این چه حاجتی برپاست؟

زین شب سردو بی احساس،عشق تو دردلم برخواست


عقل و قلبم لحظه ای شد هم ندا

از درون قلب من آمد صدا...

ای عقل و خرد بده به من گوش

درنگ کن مدتی،از عیش و از نوش

بشین و ببین آن تن رعنا را

آن صورت دلنشینِ برنا را

برای زندگی دلیل و معنا را

عقل اندکی بر خود خزید

رخ آن یار سفر کرده بدید

قلب من میتپدش با خروش

عقل من در وصف او گشته چموش

آری او کیست که من را چنین 

حال و روزی داده،نگار مه جبین؟

هر که بود و هر چه کرد من مانده ام

ورد عشق از نوجوانی خوانده ام

ای به قربانت که تو دردانه یکدانه ای

در کنجه ی قلبم تو صاحب خانه ای

میرسد آن ساعتی کز تو گیرم بوسه ای

در کنارت در کناری میخورم سمبوسه ای



  • محمد حسین امینی
۲۵
آبان

اشعار منتخب اینجانب برای شرکت در مسابقه اشعار دانش آموزان ارسال شد


برام دعا کنید رتبه بیارم


قسمت بعدی رمان خاطرات نازنین در دست تقریره پنج شنبه یا جمعه منتشر میشه


فردا امتحان عربی دارم

شیمی20شدم

دومین بیست امسال:)

ریاضی شنبه امتحان داریم اگه 20 نشدم خودمو نمیبخشم

امتحان ریاضی از 17 نمره اس معلم تعیین کرده که اون 3 نمره حل مسئله هاتون تو کلاسه که من اون 3 نمره رو کامل آوردم;)


یه چیزی الان بهتون میگم یادتون بره:)

خرداد رو تصور کنید

اگه معدلم بالای 19 بود به اولین نفری که برای پست اونروزم نظر بزاره 10 هزار تومان جایزه میدم:)


شرمنده بیشتر پول ندارم:(


الان 3 جلسه ورزشه منو گذاشتن دروازبان 

من دیدم فایده نداره امروز زنگ ورزش تا جای ممکن گل خوردم

اومدم ورزش یکم بدووم لاغر بشم نه این که وایسم سر جام

یه هم بازی هم نداریم یکم تحرک داشته باشیم

(خواهرم در حد سن خودش یاری میکنه)

ولی من در حد سن خودم تحرک میخوام

یاد آخرین تحرکم افتادم

15 شعبان امسال بود:/

دیگه آنچنان ورزش نداشتم


PDF کتابچه ارسالی به مسابقات

از اینجا دانلود کنید
حجم: 546 کیلوبایت


خلاصه کلام دعام کنید....خداحافظ...

  • محمد حسین امینی
۲۲
آبان

سلام

قبل از نوحه یه چن تا دل نوشته:


سلام اربعینیا

سلام آدمای خاص

سلام دعوت شده ها


نمیدونم چی کار کردید که واسه امام حسین و آقا ابوالفضل العباس خاص شدید،شایدم برا شش ماهه آقا ولی نه آقا هفتاد و دو نفر فدایی داشت

تو دل کدوم عزیز شدید؟

چی کار کردید که من نکردم؟

یا شایدم چی کار نکردید که من کردم:(

طلبیده های امام حسین

من جاموندم

اگه میتونستم احساسم رو نوشته جا بدم نوشته از غم منفجر میشد

ولی..

آدمای خاص

نامردید اگه رفتید اونجا از آقا نخوایید جا مونده ها رو بطلبه

نامردید اگه ما رو یادتون بره...


همونطوری ویژه بودید و رفتید

ویژه برای ما دعا کنید... 


والسلام؛خسته دل جامانده از کربلا!


جا موندم از اربعین و

منو بنداز رو زمین و

چشای خیسم ببین و

حــــــــســــیــــن

دل من تنهای تنهاست

عقده ی من کرب و بلاست

این دلم عشق تو رو خواست

حــــــــســــیــــن

یادم میاد همه وجودم

سرشار از عشق تو بودم

پس چرا آقا جاموندم

حــــــــســــیــــن

تو قلبم خونه کرده

وجودم دیگه سرده

سر تا پام حس یه درده

حــــــــســــیــــن

آخ آقا مردم خدایی

عمری میگم کجایی

دردمو دوا نمایی

حــــــــســــیــــن


"یا حسین غریب مادر،تویی ارباب دل من

یه گوشه چشم تو بسه واسه حل مشکل من"


آقا این دلم خونه

منم آقا یه دیوونه

برا تو بلند میخونه

ابــــاالــــفضــــل ابــــاالــــفضــــل 


جانم اباالفضل جانانم اباالفضل 


"یل کربلا اباالفضل قربون اون قد و بالات

فدای چشای نازت فدای خشکی لب هات"

  • محمد حسین امینی
۲۰
آبان

مصراع های سوم هم قافیه

مصراع اول و دوم هم وزن و گاهی هم قافیه

و من تا حالا همچین سبکی ندیدم فک کنم خودم کشفش کردم


***************


خسته ام

خسته از این همه شر

خسته از اینهمه دردسر

خسته از فشار بار سختیات

خسته ام

خسته از اینهمه غم

خسته از کل دنیا کم کم

خسته از با حسرت دیدن چشات

خسته ام

خسته از اینهمه دلخوری

خسته از آدمای بیخودی

خسته از اونا که سرد کردن نگات

خسته ام

خسته از دید منفی و اشتباه

خسته از عمری که شده تباه

خسته از نشنیدن تن صدات

خسته ام

خسته از خواهش و التماس

خسته از اختراع و اختلاس 

خسته از حسرت دیدن خنده هات

خسته ام

خسته از عمری که ندیدمش

خسته از دردی که خریدمش

خسته از بغض گم شدن تو خاطرات

خسته ام

خسته ام....

.

.

.

اما چاره ای ندارم

به ته کشیده کارم

یه عمره بی قرارم

و هوای گریه دارم....

  • محمد حسین امینی
۱۲
آبان

حالم خوب نیست

به دلیل این عکس

دلم گرفته...

:(


'_'

مونده عقده تو دلم

این بارم نشد برم

هر کیو دیدم میگفت

اربعین مسافرم...




راستی از هر شعری خوشتون اومده بگین تا برا فایل صوتیش اقدام کنم

  • محمد حسین امینی
۱۱
آبان

یا حسین دلم دیگه طاقت دوری نداره

این پای وامونده ی من منتظره 

قدم تو صحنت بزاره

یا حسین دلم دیگه طاقت دوری نداره

این چشمای عاشق من

پیش ضریحت بباره

یا حسین دلم دیگه طاقت دوری نداره 

این دستای دلواپسم

به تشنه ها آب رسونه

پس چرا امام حسین دیگه دوستم نداره

قسمتم نمیشه که برم این اربعین من پیاده

************************************

چی میشه امسال و آقا منو زائرت بدونی

توی لیست اربعینت اسممو بلند بخونی...

  • محمد حسین امینی