دفتر خاطرات

خاطرات من در قالب شعر،نوشته و داستان

دفتر خاطرات

خاطرات من در قالب شعر،نوشته و داستان

سلام

به محل درد دل های خسته دل خوش اومدید

اینجا مکانی برا نشر اشعار و نوشته های منه

ممنون که اینجا رو برای بازدید انتخاب کردید


اینستاگرام بنده:amini_originalpage

آخرین مطالب
۰۲
شهریور

من هیچی نمیگم اول شعرو بخونین

.

.

.

.

دوباره شب شد و من،دوباره بی قرارم

چون که دوباره هستم،اما تورا ندارم

من از خوشی تو دنیا،هواره بی نصیبم

در خم و پیچ قصه،دنبال یک بهارم

هر شب برای من باز،طول و دراز باشد

وقتی که با شروعش،باران اشک ببارم

دنیا تمام حرفم،این است که جان درآمد

دارم هوای یارم،کز او چه بی قرارم

ای زندگی چه کردی،با خسته دل هم اکنون

من طاقت مصیبت،تا پای جان ندارم

"شاید خبر نداری،در دل چه ها کشیدم

من مورد هجومِ،شمشیر روزگارم"


اول این که این بیت آخریه مال خودم نیس مال پسر عممه 
از شما پنهان نباشد قافیه دزدی هم کردم

از شما پنهان نباشد یکی به پسرخاله مامانم گفت تو خونواده ی شما کسی هست که شعر نگه؟!؟ :)

دوم این که امشب(اگر خدا بخواهد)قسمت آخر مجموعه اول سرنوشت من رو میزارم که زیرش یه سوپرایز مهمه 
خودم که طاقت ندارم شب بشه:)


شاید زودتر گذاشتم:)

جدیدا خیلی پر حرف شدما:)

منتظرتونم...

  • محمد حسین امینی
۰۱
شهریور

قسمت نهم

دربی پایتخت

27فروردین1395

ایستگاه 82 

بازم مثل همیشه...



حالا همه با هم

مهدی تاج سوراخ کن

بازم تاجو سوراخ کن


ای بابا

زیادی جو گیر شدم


رویارویی پرسپولیس با تیم آخر پایتخت هم انقد جوگیری داره عایا0_0...(با اشاره به مکان دو تیم در جدول)


چقد حرف اضافی زدم


بریم سراغ شعر با قهرماناش

مهدی طارمی مسلمان باهاش

رامین رضاییان که جا نیوفته

البته که حالا گرفته خُفته



مقدمه طولانی بود


اینم شعر:




رسید قطار بازیا به ایستگاش

مثل همیشه اشک آبی و بچه هاش

چهار تا گل نثار آبی کردیم

وای که عجب کار باحالی کردیم

دو تا زدش داش مهدی طارمی

یکی با سر یک گل با پا جانمی

نوبت رسید به رامین پا طلا

از خاطرم نمیره این گلزنا

آقای تکنیک توی پرسپولیسه

اسمش محسن کابوس تیم کیسه

نُه تا بازی شده که توی دربی

پشت سر هم نبرده تیم آبی

از سه تای ایمون زاید گرفته

خدا قوی تر از ما ها نساخته

تارسیدیم به تیم علی منصور

تا بکنیم چشم آبی ها رو کور

چهار تا بازی بدون برده حالا

هفته ی ششم رو بکن تماشا

شهریور امسال میشی دوباره

خوردی تو شیش تا گل یه باره

کاشکی چنین روزی تو تهران باشم

بعد بازی سریع تر از جا پاشم

برم توی خیابوناش بچرخم

به روی هر چی آبیه بخندم

...

چه خوش گفت خسته دل در قدیم

که ما شاه ایران شما ها ندیم

میازار و کیسه که شش تا بِخورد 

چهار هفته رد شد به دنبال برد




فسته سی(خسته دل+فردوسی0_0😎😂)





قسمت بعد:15 شعبان امسال



احتمالا آخرین قسمت باشه

قسمت بعدش هنوز اجرا نشده :دی


باید سعی کنم یه موضوع پیدا کنم بی شعر نمونم


دارم تو آیه های قرآن یه جستی میزنم بلکه بشه

البته خب خیلی سخته قرآن رو به شعر تبدیل کرد


چقد حرف زدم امروز


وای


از دست خودم کلافه شدم


اکثر شعر های من بین ساعت 22 الی 24 سروده میشوند0_0


اصلا تو این چند وقته همه ی شعرام توی این برهه زمانیه


و خبر بد این که امروز 1 شهریوره

اهل دلاش میدونن چی میگم


ما هم که به لطف طرح جناب و وزیر جناب اجبار رشته شدیم


ایها ناس من میخوام برم ریاضی بخونم چرا دارن با احساسات اصیل یه جوون بازی میکنن(و البته هزاران جوون دیگه مث من)


فعلا علی حساب تجربی میخونم بببینم چی میشه


اگه در آینده بی کار موندم یا شدم پشت کنکوری بدونید جناب و وزیر جناب مقصرن


من که حلالشون نمی کنم دیدار به قیامت...


و اما چقدر حرفیدم


تمام درد دل هایی که قراره بعدا شعرش کنمو لو دادم


البته این آخریه چیز جدیدی نیس

اصولا از دست هر چی عصبانی باشم یاد اجبار رشته میوفتم و دری وری برایش می سرایم


من از ادبیات متنفرم

نمیدونم چرا دارم شعر میگم

من به خودم میگم خسته دل

شما صدام کنید دیوونه بلا تکلیف


کدوم انسانی شعر میگه و کار ادبی میکنه بعد از ادبیات متنفره(البته هم فارسی هم عربی هم انگلیسی)بدون استثنا


پسرعمه پسر عمم(عجب نسبتی0_0)که طلبس میگفت در حوزه باید عرب خالص بشی

این شد که از رفتن به حوزه پشیمان شده میخواهم ریاضی بخوانم


به حق پنج تن ذلیل شن منو از خواستم دور میکنن


دیگه خیلی حرف بی خودی زدم


روز ها و ایام به کامتون


و من الله توفیق...



منو این پُزا0_0


به من نیومده


برم و ان یکان بخونم چش نشم



خدافظ... :)

  • محمد حسین امینی
۳۱
مرداد

قسمت هشتم


خب رسیدیم به سال 1395

روز 20 فروردین

سفری تفریحی به ورزنه



برنامه ای ریختن برن ورزنه

این بهترین شانس عجیب منه

به کوری چشم همه حسودا

این بهترینِ همه عمرم بودا

رفتم به ورزنه چه حس و حالی

هوای خسته دل چه خوبو عالی

وسایلای ورزشی رو دونه دونه

شاد شده این دل من که خونه

قایق سواری که چه کیفی دادش

راه افتادیم دوباره توی جادش

تپه های شنی چه بی نظیر بود

هر کی نرفته عمر اون شده دود

خلاصه بعدش که داره شب میشه

از اونجا رفتیم ما به سمت بیشه

وسط راه دوباره بر بِگَشتیم

رفتیم توی امام زاده نشستیم

خسته بودن توی یه روز عالی

مگه داریم به به چه حسو حالی






قسمت بعدی:27فروردین_آخرین دربی

  • محمد حسین امینی
۲۹
مرداد

زیاد قشنگ نشد

اصولا از غم نمیتونم بنویسم

قسمت هفتم

بر خلاف بقیه قسمت ها که تقریبا اتفاقات شاد رو تبدیل به شعر کردم این بار دست روی 5 ماه دوری گذاشتم 



شروع شد دوریم از بهر رویت

دلم تنگه برای سمت و سویت

آره تو سرنوشت من نوشته

دنیای من کنار تو بهشته

گذشت ماهی ندیدم من سرایت

دلم تنگ شد عزیز من برایت

بهار و تابستان و پاییز

نگاهم بر در خانه گلاویز

دست به دامان توام یا حسین

پیرو این راه توام یا حسین

جواب خسته دل تو دادی آقا

شما که مرحمی برای داغا



زیاد از غم نمیتونم بگم 


بریم قسمت بعد


قسمت بعد:سفر تفریحی به ورزنه

20 فروردین 1395


این یعنی خاطره هام دارن تموم میشن😳

  • محمد حسین امینی
۲۸
مرداد

سلام

تصمیم گرفتم توی هیج شبکه ی مجازی نباشم

بنابر این ربات شعرام تو تلگرام دیگه آپدیت نمیشه

نتیجه گرفتم فقط وقتم داره تو شبکه های اجتماعی تلف میشه

شما هم ترک کنید

جاش پر میشه براتون

مثلا امروز سه ساعت رفتم بیرون ولگردی

خوش گذشت😁

هم خواهرمو بردم پارک هم خودم یه هوایی خوردم

هر روز سه ساعت میرم بیرون این یه نعمته

ترک کن برادر ترک

ترک کن خواهر ترک


تــــــــرک کنید

  • محمد حسین امینی
۲۷
مرداد

تقدیم به بهترین دوستم



میگذشت شب هات به تنهایی

غصه میخوردی نداشتی نایی

تو هم مثل من دنبال دیدار

شب و نیمه شب همش بیدار

 تا این که دیشب خدا جوابتو

سریع دادش دعا کردم برای تو

گفتم بهت باش صبور

گفتم بهت دعا نمیره راه دور

حالا دیگه بدون علی

خدا داره هوات ولی

این خودتی که راهتو میسازی

چش نکنم نکنه که تو ببازی

خسته دل برای تو شاد شاد

دنیا به تو پیام صلح فرستاد


  • محمد حسین امینی
۲۷
مرداد

رسیدیم به ایستگاه ششم

نوروز94

کمکم داره شعرام بزرگ میشه:)

شما هم انتقاد کنید بگید کجای شعرم ایراد داره;)

از مهمونی های پشت سرهم گرفته

تا فعالیت دوباره گروه ستارگان شرق

تا مسافرت به بوشهر


نوروز 94 رویایی بود 

شروع میکنیم


برفتیم مهمونی بیکار نشتیم

نشستیم و در شادی رو بستیم

که یکهو ذهن من فکری به سرکرد

تمام غصه هارو دست به سرکرد

شروع کردیم بسازیم فیلم کوتاه

تا فردا شب ادامش را شبانگاه

آره یادم نمیره توی نوروز

که با هم بازی کردیم اندکی دوز

از آن شب تا به فردایش مگر رفت

گذشت یک روزمان مانند یک هفت

شب دوم کنارت عالی و بازی بسیار

توی فوتبالِ دستی باهم شدیم یار

عجب شبی که پایانش بشینی

تو را در راز جنگل هم ببینی

شبم با شوق فردایش سحرشد

تمام غصه ها از جا به در شد

در آن ظهر دل انگیز و بهاری

که باران هم گرفته مثل ساری

به جاده میزنم رویت ببینم

برایت مهره دوزی بچینم

خوشا آن لحظه خوب و طلایی

که هر لحظه بدانم من کجایی

ولی بازم ندای دوری آمد

نمیدانی ندا یکجوری آمد

ولی من که نمیدانم چه کاری

فقط کردم برایت گریه زاری

به سمت ساحلی گشتم روانه

ولی عشقت همیشه جاودانه

خسته دل در پی روزهای بهاری

عزیزم عشق من آخر کجایی ؟





قسمت بعدی:فراغ5ماهه...

  • محمد حسین امینی
۲۵
مرداد

کلید ساز مریض و در به داغون

سیاست هات همیشه ضد قانون

چی میفهمی تو که اون جا نشستی

و داری میخوری بره رو با نون

دلم تنگه واسه آقای محمود

دلم خونه از اون افراد نادون

دلیلش واضح است دادا هوارا

که رای دادن به این انسان ملعون

چرا ساکت نشستید که یقینا

سکوت کرده دل عالم رو پرخون





آهای مسئولی که میخوای با خوندن این شعر اینجا رو فیلتر کنی گفتن واقعیت دلیلی بر فیلتر کردن نیست😡

  • محمد حسین امینی
۲۲
مرداد

قسمت پنجم


خب یکی از بهترین 13 به در های عمر خسته دل مال سال93بود


کوه بیابون بارون همه بی سرو سامون



ای بابا 

اینجام نمیتونم بی قافیه کار کنم D:





تو آخرین روزای عید نوروز

هوای سردو کمی هم میاد سوز

ابرا تو آسمون میانو میرن

ابرای مشکوکی که از آب سیرن

صبحونه با نون داغو تازه

صدای قلبم مثل صدای سازه

نزیکای ظهر و هوای عالی

به کوه میریم همین اول سالی

موقع برگشت بود عموی من گفت

بارون بیاد نمی ارزه اینجا مفت

موقع سیخ کردن جوجه ها بود

بارون گرفت راه افتاد اونجا یک رود

جمع کردیم و بندو بساطو بستیم

جمع کردیمو توی خونم نشتیم

گفتیم و خندیدیم چه حسو حالی

هوای خسته دل چه خوبو عالی



عجب روزی بود

خعلی خوش گذشت خععععععععلی

اصلا وصف ناپذیر






(قسمت بعد:نوروز94)


  • محمد حسین امینی
۲۰
مرداد

دانلود فایل صوتی درد دل با خدا

به خاطر کیفیت بد موزیک ها از شما پوزش میطلبیم

حجم:8مگابایت

دانلود

  • محمد حسین امینی