قسمت هفتم سرنوشت من
جمعه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۲ ق.ظ
زیاد قشنگ نشد
اصولا از غم نمیتونم بنویسم
قسمت هفتم
بر خلاف بقیه قسمت ها که تقریبا اتفاقات شاد رو تبدیل به شعر کردم این بار دست روی 5 ماه دوری گذاشتم
شروع شد دوریم از بهر رویت
دلم تنگه برای سمت و سویت
آره تو سرنوشت من نوشته
دنیای من کنار تو بهشته
گذشت ماهی ندیدم من سرایت
دلم تنگ شد عزیز من برایت
بهار و تابستان و پاییز
نگاهم بر در خانه گلاویز
دست به دامان توام یا حسین
پیرو این راه توام یا حسین
جواب خسته دل تو دادی آقا
شما که مرحمی برای داغا
زیاد از غم نمیتونم بگم
بریم قسمت بعد
قسمت بعد:سفر تفریحی به ورزنه
20 فروردین 1395
این یعنی خاطره هام دارن تموم میشن😳
- ۹۵/۰۵/۲۹