قسمت سوم سرگذشت من
يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ب.ظ
"قسمت سوم"
من تو روز 15 شعبان بار ها مردمو زنده شدم
تا حدی که رفتم زیر ماشین داستان زیر قسمت خوب 15 شعبان هامه
داشتم میدویدم برم وانت سواری که چشتو روز بد نبینه
جوری خوردم زمین که تا 30 ثانیه همه جا سیاه بود
در هیاهو 15 شعبان رسید
در مسیر زندگی پایم پکید
لنگ لنگان بهر وانت میدَوَم
بی خیال از درد پایم میروم
هرچه رفت از حادثه بدتر بگشت
پای من دردان نالان سر به دشت
تازه فهمیدم چه کردم با خودم
حبس شد لحظه ای در کالبدم
این نفس بالا نمیامد همی
فکر کردم که مُردم یکمی
تا که من پایم ببستند با جُلی
تا یک هفته گر بُدویی تو خُلی
با تمام شوق خود خانه نشین
گشتمو من خسته دل روی زمین
(صداشو در نیارید وسطش یه بار قاچقی رفتم فوتبال داغون برگشتم😁)
(قسمت بعدی:20 آبان سال 92)
- ۹۵/۰۵/۱۷