قسمت دوم سر گذشت من
شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۲ ب.ظ
"قسمت دوم"
تو قسمت قبل اشاره کردیم که این اتفاق سال1388افتاد اما چه ماهی
عجب ماهی
بهمن
در ملک خدا گشتم گرفتار بلا
چون که آمد خواهری مثل طلا
دخت بهمن تک بُوَد مثلی ندارد
این ملائک روز ها را میشمارند
تا رسند بر مَه بهمن مات و مبهوت
حواسشان بهر بهمن میشود شوت
وای که این بهمن چه غوغایی شده
جان جانان در بَرش جانی شده
روز 23 بهمن مصادف با 27 صفر بود
آماده شده رخت سیاه پوشیده
چون که حسن زهر جفا نوشیده
برخیز و بزن ناله که در امروزی
بهر محمد خون دل جوشیده
اما ادامه داستان
صبح روز بیستو سوم بدرخشید
ستاره ای و بست دست خورشید
سریع بیا به سرعت آب و باد
ساعت ده رسیده من شادِ شاد
لطف خدا شامل خسته دل گشت
در مَه بهمن دل من شده دشت
(قسمت بعدی در رفتن مچ پای چپم سال 1391)
- ۹۵/۰۵/۰۲